ساعات کلاس ها هر روز از ده صبح تا ده شب می باشد.
ساعات کلاس ها به انتخاب خود هنرجو می باشد.
هفته ای دو جلسه تشکیل می شود.
یک جلسه خصوصی نیم ساعته است.
یک جلسه گروهی یک و نیم ساعته.
** آموزش همه کلاس ها توسط اساتید مجرب **
واژه "تار" در نوشته های موسیقی دانان قدیم ایران همچون صفی الدین ارموی، خواجه بهاءالدین، ابوالفرج اصفهانی و تنی چند از شاعران و نویسندگان دوران گذشته بسیار یاد شده است ولی معلوم نیست منظور ایشان همین سازی باشد که ما امروزه به نام تار می شناسیم. حتی دوبیتی شاعر معروف و شوریده ایران بابا طاهر همدانی که واژه تار در آن به کار رفته است نمی تواند رد پای درستی از این ساز به دست دهد: دلی دیدم چو مرغ پا شکسته چو کشتی، بر لب دریا نشسته همه گویند که طاهر تار بنواز صدا چون می دهد تار شکسته در گذشته سازهایی با عنوان چهار تار، پنچ تار و شش تار بوده اند که این نام ها فقط تعیین کننده تعداد سیم یا تارهای آن سازهایند. بنابراین نمی توان به چنین عنوان هایی اعتماد کرد و مطمئن بود که منظور از چهارتار، پنج تار یا شش تار، همین ساز تار امروزی بوده باشد.
بر اساس نقاشی های مربوط به بزم شاه عباس صفوی در عمارت چلهستون اصفهان، معلوم می شود در آن زمان سازی مانند تار امروزی رواج نداشته است. در یکی از این نقاشی ها، سازهایی مانند دف، نی، قانون، کمانچه و سازی مضرابی شبیه به تار دیده می شوند. با توجه به این که یکی از سندهای محکم برای یافتن پیشینه هر ساز، وجود نقش ها و نقاشی های مختلف از عهد گذشته می باشد و چنین سندی تا کنون برای ساز تار بدست نیامده است، می توان گمان داشت که این ساز خیلی قدیمی نیست و احتمالاً در 200 تا 250 سال پیش به شکل امروزی در آمده باشد. قدیمی ترین تصویر متعلق به آن مربوط به اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه است که میرزا علی اکبر فراهانی، بزرگ خاندان هنرپرور فراهانی را در حال آموزش تار به هنرآموزان دربار قاجار نشان می دهد.
تار از دوره فتحعلی شاه قاجار کم کم به ساز اول موسیقی شهری ایران تبدیل شد. مهم ترین و معروف ترین نوازندگان این دوره نیز همگی تارنواز بودند و همچنین ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز به کوشش نوازندگان تار شکل گرفت. به جز منطقه آذربایجان، هیچ شکلی از تار در موسیقی های بومی ایران وجود ندارد. اما شکل متفاوتی از آن به نام رباب در مناطق وسیعی از بلوچستان، افغانستان و تاجیکستان از گذشته های دور به یادگار مانده است. به گمان ژان دورینگ پژوهشگر معاصر فرانسوی، تار امروزی برگرفته از ساز رباب قدیم است. زیرا شکل کاسه هر دو ساز، دوقلوست و سطح روی شان با پوست حیوان پوشیده می شود.
شکل دیگری از تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین کشور آذربایجان به نام تار قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های ورتکف Vertkov و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن 12 هجری (اواخر قرن 18 میلادی) در قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یک نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و کمی شکلش را تغییر داد. بدین ترتیب تار قفقازی اقتباسی از تار ایرانی و در اصل برگرفته از رباب است. در حال حاضر این ساز با کاسه ای کوچک تر از تار ایرانی، هشت سیم دارد و محل قرار گرفتن آن همانند عکس های نوازندگان تار دربار قاجار، بر روی سینه نوازنده است.
قدیمی ترین تار ایرانی که در جهان غرب شناسایی شده، به سال 1289 هجری خورشیدی در یک موزه انگلیسی و قدیمی ترین سند تارنوازی با شکل و شمایل امروزی نیز، نوشته ای از گوبینو Gobineau جهانگرد فرانسوی است که در سال 1235 خورشیدی، تارنوازی آقا علی اکبر فراهانی را در تهران از نزدیک دیده و او را یک هنرمند طراز اول جهانی توصیف کرده است.
-تار از جمله سازهای زهی مضرابی است که در ساخت آن از چوب، پوست، استخوان، زه، استفاده میشود
تار یکی از مهمترین سازهای موسیقی کلاسیک (سنتی) ایران است و از حدود 200 سال پیش، از آن به عنوان یکی از سازهای اصلی موسیقی ایرانی نام برده شده است.
طول کلی این ساز حدود 95 سانتی متر است. نوازنده تار ایرانی در حالت نشسته ساز را به صورت افقی روی ران پا قرار میدهد، به طوری که دسته تار طرف چپ و کاسه طنینی طرف راست نوازنده قرار گیرد.
نوازنده سر انگشتهای دست چپ را روی دستانهایی که در طول دسته تار بسته شده است حرکت میدهد و با مضرابی که در دست راست دارد به سیمها زخمه میزند.
سبک موسيقی کلاسيک:
تقسیم بندی دوره های موسیقی کلاسیک تا حدی شبیه تقسیم بندی دوره های هنرهای دیگر در اروپاست ولی زمان این دوره ها برای هنرهای مختلف مقداری متفاوتند. به هر حال موسیقی کلاسیک را میشود به شش دوره تقسیم کرد. دوره اول دوره قرون وسطایی (به طور متوسط از قرن 6 تا 14) و دوره دوم یعنی رنسانس (قرن 15 و 16) آنچنان در موسیقی کلاسیک دارای اهمیت نیست (بر خلاف هنرهایی مثل نقاشی و معماری)، چرا که تحولات در زمینه سازها و همین طور ثبت آثار خیلی چشمگیر نیست. اما بعد از رنسانس، موسیقی کلاسیک همانند بقیه هنرها در اروپا به چهار دوره زمانی تقسیم میشود:
سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سال های 1770 را دربر می گیرد و شامل دو سبک روکوکو (Rococo)و اکسپرسیو (Expressive) است .
سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نُزج گرفت و واژۀ فرانسوی سبک گالانت (Style Galant) اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کاربرده می شود. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت, آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی Empfindsamer Stil ( سبک حساس و باوقار ) است. این دو سبک حاصل و نتیجه ی اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. امّا در قرن هیجدهم, خط باس اهمیت, رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ی ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پر کنندۀ هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف, دقیق, چابک, شوخ, آسان,پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوۀ زینت و آذین بیش از حد دوره ی باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اسپرسیو ( به معنی رسا و پر معنی ) در ارتباط بیشتری با طبقه ی متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژواها بود .
این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پر طمطراق و پرزینت نبود, بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود .
سبک دوره ی عظمت کلاسیک که در آن فرم ها و سبک ها اصولاً ثابت ماندند, آهنگسازان موقعیتی یافتند تا افکار و رویدادهایی را که از تخیلات آزادشان برمی خواست شکل دهند. تاریخ نویسان دوره ی عظمت کلاسیک را به دو دلیل مکتب " کلاسیک وین" نام نهادند: اول این که تمام آهنگسازان مهم در وین یا اطریش فعالیت کرده اند و دوم اینکه عوامل موسیقیایی وین ( یا اطریش ) در موسیقی سبک کلاسیک راه یافت و تأثیرات فراوانی بر آن به جای گذاشت .
موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحول تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند:
در این دوره موسیقیدانان بیشتر از ادرکات حسی و تمایلات روحی خود در ساخت موسیقی و شکل دادن به سبکها بهره میبردند.
دوره باروک ... دوره کلاسیک .... دوره رومانتیک .... دوره مدرن
نوگرایی یا مُدرنیسم به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاردن برخی از سنتهای قدیمی است.
تقسیم بندی دوره های هنری - از جمله موسیقی - بعد از رونسانس چهار دوره اصلی در نظر گرفته میشود. اول سبک باروک (Baroque) که بطور تقریبی بین سالهای 1600 تا 1750 میلادی ادامه داشته، دوم دوره کلاسیک بین سالهای 1750 تا 1820 ، سوم رمانتیک بین سالهای 1820 تا 1910 و بالآخره موسیقی مدرن یا همین موسیقی عصر حاضر از 1910 تا به امروز.
طبیعی است که این تاریخ ها تقریبی هستند و انتقال سبک موسیقی از یک دوره به دوره بعد طی یک دوران گذر اتفاق بوده است که در آن مدت هنرمندانی بوده اند که با سبک هایی بینابین ، آثار هنری خود را خلق میکردند.
چهره های بزرگ این دوره ها شامل آهنگسازان اتریشی هایدن و موتسارت و آهنگساز آلمانی یعنی بتهوون هست. شاید موتسارت و بتهوون به همراه باخ سه چهره برتر کل تاریخ موسیقی کلاسیک باشند. هچنین آهنگسازان بزرگ دیگر نیز دراین دوره ها شهرت پیدا کردند به نام های: شوبرت،شوپن،شومان،برامس،یوهان اشتراوس،پاگانینی،روسینی، چایکوفسکی، بیزه، وردی، وگنر، لیست، مندلسون، البنیز، دورژاک، افن باخ، سن سان، گریگ، الگار، دبوسی، موسرگسکی، ریمسکی کورساکف و مالر از موسیقیدانان مشهور این دوره هستند.
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18