ساعات کلاس ها هر روز از ده صبح تا ده شب می باشد.
ساعات کلاس ها به انتخاب خود هنرجو می باشد.
هفته ای دو جلسه تشکیل می شود.
**آموزش همه کلاس ها توسط اساتید مجرب **
سازهای ارف بخش مهمی از روش ارف را تشکیل می دهند. در این شیوه سازهای ضربه ای ویژه ای جهت کمک به توسعه ضرب آهنگ و مفهوم ملودی در کودک طراحی شده است، سازهای ارف شامل زیلوفون(باس،آلتو،سوپرانو)و متالوفون (باس،آلتو،سوپرانو) و گلوگن اشپیل (آلتو ، سوپرانو) می باشد. روش ارف وابستگی زیادی به حرکت در بیان موسیقی دارد.کودکان خردسال حرکات را با بدنشان کشف می کنند و به نظر می رسدکه همه کودکان می توانند موسیقی را با بدن خودشان بیان کنند و ملودی را به طور خودجوش و با کمک حرکات اجرا کنند .
با بررسی روش ارف بنظر می رسد، چنانچه این روش آموزش موسیقی کودک درست اجرا شود می تواند در توانمند کردن کودکان و درک صحیح مفاهیم موسیقیایی به طور چشمگیری موثر باشد.هدف از آموزش موسیقی در روش ارف ارائه مهارتهایی است که کودکان می توانند به واسطه آن به کشف دنیای جدیدی دست یابند، دنیایی که خلاقیت رکن اساسی آن است.
زمان مناسب برای شروع فراگیری موسیقی
بدیهی است که در امر مهم آموزش موسیقی مقاله ها ، تجربه ها و آمارهای گوناگون وجود دارد .اما با توجه به تجربه شخصی بنده و شناختی که در طی سالیان طولانی تدریس از استعداد نهفته کودکان کسب نموده ام ، بدیهی است که بهترین سن برای آموزش جدی موسیقی همان سنین کودکی است . یعنی کودک همزمان با کسب دیگر مهارتهای زندگی در مسیر کسب مهارتهای هنری نیز هدایت خواهد شد .البته این بدان معنا نیست که سنین دیگر برای آموزش موسیقی دیر است . و مثلا یک فرد پانزده ساله فکر کند که دیگر زمان مناسبی برای یادگیری موسیقی نیست . توصیه بنده به همه این می باشد که در هر سنی هستید موسیقی را شروع کنید و از این دنیای زیبا و منظم وطبیعی لذت ببرید .
انتخاب مربی
یکی از مهمترین نکاتی که در فراگیری موسیقی باید به آن توجه نمود انتخاب مربی است . بهترین مربی کسی است که با حوصله و با تجربه باشد . دارای سواد آکادمیک باشد . اخلاقش با خلق و خوی شما نزدیک باشد . با نظم و آراسته باشد .( به خصوص برای آموزش کودکان )توجه داشته باشید که همواره برای تغییر مربی آماده باشید زیرا برای دوره های فراگیری متفاوت که در فصل بعد به آن اشاره میکنم لازم است که معلمان متفاوت را تجربه کنید . البته باید ذکر نمود که این تغیرات حتما باید طبق اصول و ضوابط خاص انجام شود و کارشناسی لازم در این مورد صورت گیرد . زیرا همانقدر که تغییر مربی در سطوح متفاوت مفید است ، به همان اندازه ، تغییر معلم در زمان نا مناسب بسیار مضر خواهد بود .
زمان بندی دوره های فراگیری موسیقی برای یک ساز خاص، فراگیری کامل یک ساز به طور کلی به دوره های زیر تقسیم می شود :
1ـ مقدماتی
2ـ متوسطه
3ـ پیشرفته
4ـ استادی
تاریخچه آموزش موسیقی به کودک در دنیا
آموزش موسیقی به کودکان نیاز به روشهای وِیژه دارد، آنها هنر فراگیری را نمی دانند.
بطور کلی چندین روش بعنوان روشهای آموزش موسیقی کودک در دنیا وجود دارد که در حقیقت تدوین این روشها از ابتدای قرن بیستم بنا به ضرورت و نیاز به روشهای موثر و مفید آموزشی و وجود آشفتگی و سردرگمی فراوان در امر آموزش موسیقی کودک بوجود آمده است.
اولین کسی که به تدوین روشهای صحیح و کامل موسیقی پرداخت یک پزشک ایتالیایی بنام "کلودید مونته سوری" (Claudio Montessory) می باشد، که حرفه اصلی او موسیقی نبود و اطلاعات زیادی در این مورد نداشته است.
بعد ها افراد دیگری که بیشتر آنها از اهالی سوئیس بودند با بکارگیری شیوه های علمی تر دامنه وسیعتری را در این زمینه بوجود آورند. مانند: "امیل ژاک دالکروز" (Emile Jaqucs Dalcroze 1865 -1950)، "کارل ارف" (Karl Orff 1895-1982)، "زلتان کدای" (Zoltan Kodaly ) که سیستم مجارستانی را ابداع نمود. البته باید متذکر شویم که همگی آنها در یک محدوده جغرافیایی زندگی می کردند. بعد از دو یا سه نسل، "ادگار ویلمز" (Edgar Willcms) و "مارتینو" (Martinoe) سیستمهای جدیدی را بنیانگذاری نمودند، و تحول چشمگیری در عرضه آموزش موسیقی کودک بوجود آوردند. خاتمه جنگ جهانی دوم، مصادف بود با پیدایش دو سیستم متفاوت در دو منطقه دنیا، یکی سیستم "سوزوکی" (Suzuki Shinchi 1898-1998) در ژاپن و دیگری سیستم "مانهاتان" (Manhatan Vill) در ایالات متحده آمریکا.
این هشت روش تا امروز هر کدام بنحوی اجرا شده و هر یک ویژگی خاص خود را دارا می باشد. در اینجا به بررسی هر یک از این روشها می پردازیم:
کودید مونته سوری : همانطور که گفته شد او یک پزشک بود که به هیچ وجه موسیقی نمی دانست. وی در سال 1907 "خانه کودکان" را برای کودکان 3 تا 7 ساله تاسیس نمود و سعی کرد مسائل آموزشی تربیتی کودکان معلول را مطرح کند و از همین طریق به موسیقی دست یافت.
بنابراین، آراء نظرات "مونته سوری" اصلا" موسیقیایی نبودند، بلکه تعلیم و تربیتی بودند. مونته سوری معتقد بود کودک باید در فرایند آموزشی خود عامل فعالی باشد یا باید به او عنوان یک عامل فعال در فرایند آموزشی خود نگاه کرد. کودک کسی نیست که فقط در معرض اتفاقات قرار گیرد، بلکه کسی است که باید بوسیله اراده اش اتفاقات را بوجود آورد. به همین خاطر ما باید دائما" ساختمان تجربه مداومی را پی ریزی کنیم، چون کودک در هر لحظه ممکن است حرکت متفاوتی را انجام دهد. پس روش آموزش به خود کودک بستگی دارد.
اولین نتیجه ای که می توان از این روش گرفت این است که فرآگیری کودک بسیار آزاد است و آنرا در هیچ سیستمی نمی توان محدود کرد و به عقیده او اشیاء بهترین مربیان هستند. او محیطی را بوجود آورد که در آن اشیاء همگی واقعی هستند، یعنی هیچ اسباب مصنوعی وجود ندارد.
مونته سوری معتقد است کودک را نباید رها کرد بلکه مربی باید گام به گام با او حرکت کند. البته نه اینکه مثل کودکان رفتار کند، ولی حتی الامکان سعی نماید بیاموزد که چگونه با کودک رفتار کند. مونته سوری پس از همکاری با دوست موسیقیدانش "ماچرونی" (Maccriaronni) اساس دوره های آموزشی خود را بر مبنای درک مفاهیم موسیقی بنیانگذاری کرد. ابتدا صدا ها را دسته بندی نمود و با شیوه های مختلف کودکان را آزمود و تمریناتی را در جهت دقیق شنیدن صداها بعنوان برترین نمود آموزش موسیقی پایه ریزی کرد و معتقد بود بسیاری از فعالیتهای صدایی و غیر صدایی باید به آواز خواندن منجر شود. یعنی بچه ها صداهایی را که می شنوند باید بخوانند. نکته مهم دیگری که در روش مونته سوری حائز اهمیت است، حرکات ریتمیک است که باعث پرورش و رشد جسمانی کودک می شود. برای این منظور نیز "ماچرونی" با تغییر سرعت در قطعاتی که توسط پیانو می نواخت به کودکان می آموخت که چگونه به صداهای مختلفی که با سرعتهای متفاوت اجرا می شوند عکس العمل نشان دهند.
علی رغم نکات مثبتی که در روش مونته سوری وجود داشت، بسیاری از نقطه نظرات او به زودی به فراموشی سپرده شد. چراکه او به کار گروهی اعتقادی نداشت و تجربیاتش بسیار فردی بود. ولی یک نقطه نظر اساسی مونته سوری هیچگاه از یاد نرفت و آن هم این بود : " بچه ها باید بیاموزند چگونه بیاموزند!؟"
موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی کودکان و بزرگسالان را افزایش دهد
پژوهشگران می گویند نتایج تحقیقات گوناگون نشان می دهد که موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا ۷ درجه افزایش دهد. دانشمندان با انجام تحقیقاتی ادعا کردهاند افرادی که میتوانند یک ساز موسیقی را بنوازند باهوشترند، زندگی اجتماعی بهتری دارند و در تحصیلات خود موفقترند.
تحقیقات جدید نشان میدهد افرادی که به طور منظم یک ابزار موسیقی را مینوازند بعد از مدتی شکل و قدرت مغز خود را تغییر میدهند که این عامل در نهایت میتواند به بهبود مهارتها و تواناییهای ادراکی آنها منجر شود. حتی نواختن موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا ۷ درجه افزایش دهد.
محققان در این باره اعلام کردند: شواهد نشان میدهد مغز موسیقیدانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای زیادی دارد. نواختن موسیقی سبب میشود قسمتهای خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند. این قسمتها همچنین وظایف دیگری مانند تواناییهای حرکتی، مهارتهای شنیداری و ذخیرهسازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز میکند این قسمتها به طور قابل توجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر میشود.
لوتز جانک، روانشناس دانشگاه زوریخ، در اینباره گفت: «آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که میتواند ضریب هوشی (IQ) فرد را تا ۷ امتیاز افزایش دهد. ما در بررسیهای خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای ۶۵ سال هم، ۴ یا ۵ ماه بعد از شروع به آموزش نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود میآید. حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانههای مثبتی در مغز سالمندان دیده میشود که این تغییرات در نهایت سبب میشود سالمندان ابتلا به بیماریهای مغزی مانند آلزایمر را به تأخیر بیندازند و حتی از بروز بعضی از فلجیها که به خاطر کاهش عملکردی مغز به وجود میآید پیشگیری میشود.»موسیقی روی هر دو نیمکره مغزی انسان تأثیرگذار است و باعث تقویت هر دو بخش میشود. قسمتهایی از مغز افرادی که موسیقی مینوازند و وظیفه کنترل قدرت شنیداری، حافظه و قسمتهایی که وظیفه کنترل دستها را دارند در حین آموزش موسیقی به بهترین شکل تمرین داده میشوند و تقویت میشوند.
موسیقی به دو شکل میتواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد کمک کند به طوری که در فرد شنونده باعث تحریک واکنشهای عاطفی و ذهنی فرد میشود و در فرد نوازنده که خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است، علاوه بر تحریک عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن کمک میکند. از آنجایی که نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام میشود و تأثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تأثیر نواختن و یا شنیدن آن میتواند غمگین کننده، اضطراب آور یا نشاط بخش و آرامکننده باشد. جانک در ادامه گفت: «در مورد کودکان ما متوجه شدیم یاد گرفتن موسیقی به آنها نظم و توجه بیشتر و برنامهریزی را میآموزد که همه این تواناییها برای بهبود عملکرد این کودکان در طول دوران تحصیل آنها در مدرسه و دانشگاه بسیار مفید است. کودکانی که موسیقی را فرامیگیرند با سرعت بیشتری میتوانند خود را با آموزش زبان…
دوم تطبیق دهند و کلمات را مدت زمان بیشتری در ذهن خود نگاه دارند. البته نواختن موسیقی تنها روش برای تقویت این مهارتها نیست، اما ما مطمئنیم این روش میتواند درکنار دیگر متدها کمک مؤثری به انسانها کند. زمانی که شما در حال آموزش موسیقی هستید باید نتهای موسیقی را بیاموزید، زمانبندیها را رعایت کنید و بتوانید صداها را بهتر به ذهن خود بسپارید.
تقویت همین مهارتها به شما کمک میکند زبانهای جدید را بهتر بیاموزید و کلمات را مدت طولانیتری در ذهن خود به خاطر بسپارید. موسیقی آن چنان تأثیری روی انعطافپذیری مغز دارد که ما به دنبال استفاده از آن برای کمک به بیماران ذهنی هستیم و تحقیقات زیادی در مورد علم موسیقی – درمانی هماکنون در نقاط مختلف جهان در حال انجام است.»
از طرف دیگر، قرار گرفتن کودکان درمعرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند وچه به آن گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد. محقق دونالد هاگس، استاد دانشگاه کارولینا، دراین باره گفت: «هیچ چیزی مانند موسیقی نمیتواند همه قسمتهای مغزی را فعال کند. زمانی که کودکان با موسقی آشنا میشوند قسمتهای زیادی از مغز آنها به طور همزمان تقویت میشوند که از جمله آن میتوان به مرکز زبانآموزی و محاسباتی اشاره کرد.
کودکانی که موسیقی گوش میدهند قدرت شنیداری آنها به طورقابل توجهی افزایش پیدا میکندکه همین عامل سبب میشود مهارتهای زبانآموزی آنها رشد چشمگیری داشته باشد. این کودکان بهتر میتوانند الگوهای زبانی را تقلید کرده و فراز و فرودهای خاص هر زبان را تحلیل کنند که همه این مسائل به بهترین شکل میتوانند روی مهارتهای زبانآموزی تأثیر مثبت داشته باشد.
جالب اینجاست که هیچگاه برای آشنا کردن کودکان با موسیقی دیر نیست. تحقیقات نشان داده که کودکان حتی قبل از تولد نیز میتوانند به صدای موسیقی گوش داده و آن را به خاطر بسپارند. کودکانی که موسیقی میآموزند در امتحاناتی که رابطه مستقیم با قدرت شنیداری دارند نتایج بسیار بهتری میگیرند. هرچه زمانی که کودکان در طول هفته به یادگیری موسیقی اختصاص میدهند بیشتر باشد به همان میزان قدرت شنیداری آنها نیز بیشتر است. بررسیها نشان میدهد کودکانی که قبل از شروع امتحانات خود به موسیقیهای اجرا شده توسط موتزارت گوش میدهند در امتحانات نتایج بهتری میگیرند. این نتایج به خصوص در درس ریاضیات بیشتر به چشم میخورد که نشان از تأثیر مثبت موسیقی در قدرت پردازش مغزی دارد.
موسیقی همچنین میتواند روی رفتار کودکان تأثیر مثبتی داشته باشد به طوری که کودکان زمانی که به شکل گروهی اقدام به آموزش موسیقی میکنند با مفاهیمی مانند همکاری، بردباری و نظم گروهی آشنا شده و آنها را به طور عملی میآموزند.
نواختن موسیقی به شدت حس اعتماد به نفس کودکان را افزایش میدهد.زمانی که کودکی قادر به نواختن یک ساز خاص است از طرف دیگران مورد تحسین واقع میشود و همین عامل تأثیر بسیار شگرفی در بالا رفتن اعتمادبهنفس در میان کودکان دارد.
تاریخ انتشار :1397-06-14
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18