تنبور

:توضیح کلاس

ساعات کلاس ها هر روز از ده صبح تا ده شب می باشد.

ساعات کلاس ها به انتخاب خود هنرجو می باشد.

هفته ای دو جلسه تشکیل می شود.

یک جلسه خصوصی نیم ساعته است.

یک جلسه گروهی یک و نیم ساعته.

**آموزش همه کلاس ها توسط اساتید مجرب **

توضیحات

تَنبور یا طَنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید.

امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در می‌آیند.

تنبور در نواحی باختری ایران به ویژه در انجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان استفاده می‌گردد که با آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند.

در شمال ایران در ناحیه شمال غربی استان گیلان نوعی از تنبور به نام تنبور تالشی در موسیقی اقوام محلی تالش به کار می رود.

تاریخچه

بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود 1500 پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است.

از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان (خسرو پرویز) و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند.

تنبور در نوشته‌های به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده‌است.

موسیقی تنبور

امروزه سه گونه موسیقی بر روی تنبور نواخته می شود:

• موسیقی مقامی تنبور

• موسیقی سنتی ایرانی

• موسیقی سنتی کردی

نوازندگان معروف تنبور

امروزه سه گونه موسیقی بر روی تنبور نواخته می شود:


• نوازندگان موسیقی مقامی تنبور:

کاکی اله مراد حمیدی،عابدینی، سید ولی حسینی، میرزا سید علی کفاشیان، استاد چنگیز فرمانی و استاد خسرو نظری از گوران و سید امراله شاه ابراهیمی و درویش امیر حیاتی و سید خلیل عالی نزادو صادق

کیا از صحنه را نام برد که دیگر در قید حیات نیستند. از نوازندگانی که هنوز در قید حیاتند می توان طاهر یارویسی و علی اکبر مرادی را نام برد.


• نوازندگان موسیقی سنتی ایرانی

سید خلیل عالی‌نژاد به همراه کیخسرو پورناظری کسانی بودند که در ادامه راه درویش امیر حیاتی موفق شدند موسیقی سنتی ایرانی را با تنبور نواخته و تا حدودی تلفیق نمایند.

ساختمان

تنبورها در اندازه‌های مختلفی ساخته شده‌اند که بر اساس تحقیق محمدرضا درویشی، اندازهٔ کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آن‌ها به این ترتیب است:

• طول کلی: 87 ـ 95٫5 سانتی‌متر؛

• طول صفحه: 34 ـ 42 سانتی‌متر؛

• عرض صفحه: 15.5 ـ 20 سانتی‌متر؛

• عمق کاسه: 13.2 ـ 17 سانتی‌متر.

به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثناء ۸۵ تا ۹۰ سانتی‌متر می‌باشد و تشکیل شده‌است از:

• کاسه،

• دسته،

• صفحه،

• سیم گیر،

• خرک دسته،

• خرک صفحه،

• دو یا سه گوشی،

• دو یا سه سیم،

• 13 یا 14 دستان،

• گلو/گلویی (در تنبورهای ترکه‌ای، کاسه را به دسته متصل می کند)

کاسه: همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت می‌سازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسهٔ یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسهٔ اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده‌اند.

دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد.

صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می‌باشد، صفحهٔ نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانهٔ کاسه قرار می‌گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تاثیر بسزایی دارد.

دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محل‌های معیّن بر دسته بسته می‌شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان‌ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان‌ها متغیر است.

خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصله حدود ۵٫۳ تا ۷٫۴ سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می‌کند.

سیم گیر: به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می‌کند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می‌زنند و تا انتهای دسته می‌کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می‌دهد.

گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی می‌گویند و از آن برای کوک کردن استفاده می‌کنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانهٔ کوک (جعبه گوشی‌ها) ندارد و گوشی‌هایش مستقیماً در سوراخ‌های ایجاد شده در انتهای دسته فرو می‌روند.

سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می‌گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می‌خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می‌شود.

پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصلهٔ هر دو دستان را یک پرده می‌گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به سه سیم ارتقا داده‌اند.

سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیم‌ها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی‌ها پیچیده می‌شوند.

شیوه نواختن تنبور

در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می‌شود. در شیوه معمول نوازندگی، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می‌نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می‌شود. تنبورنوازی با مهارت، در نواختن ساز به صورت «افقی» نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است)، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانه آرایه‌های صوتی، سونوریته (صدادهی) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش، بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازنده حقیقی تنبور در طی آموزش‌های هنری و معنوی به دست آورده، معنی می‌شود..

مشخص‌ترین عوامل فنی در اجرا عبارت‌اند از: ضرب قوی با چهار انگشت، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی، اخذ می‌کنند.

در شیوه استاد نورعلی الهی (متوفی 1353ش) این تأثیرپذیری‌ها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی) شنیده می‌شود. ولی در شیوه استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی1382ش)، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش)، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می‌گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون) دیده می‌شود که جدید و گونه‌ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است، تفاوت و حتی تضاد دارد.

با این که تک نوازی را بهترین جلوه هنری تنبورنوازی دانسته‌اند، نواختن سازهای دیگری، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقه کرمانشاه و کردستان، طبیعی و جا افتاده است. با این حال، مقام‌های تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام» گاهی نشانه ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگ‌های کمابیش ثابتی را تولید کند.

برخی از معروف‌ترین مقام‌ها عبارتند از: شیخ امیری، سَحَری، عابدینی، باباکاوسی، ساروخانی، چپی، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین، جلو شاهی، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی) و هَل پَرِگه. برخی از آن‌ها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می‌شود.

ضبط مقام‌های موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقام‌های مقدّس» تا ابتدای هزارهٔ سوم میلادی، حق خروج از خانقاه، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی) را نداشتند. روایت فردی استاد نورعلی الهی از این مقامات (که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است)، در کنار روایات سنّت گرایانه‌تر و محافظه کارانه‌تری از قبیل ضبط‌های 1379 تا 1380ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازه رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ، همراه شده است)، مجموعه‌ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می‌کنند. مهمترین این آثار عبارت‌اند از: مسیر عشق الهی و حماسه‌ای روحانی از استاد الهی، موسیقی کُردی ایران از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001میلادی در پاریس ضبط شده‌اند.

در این بین، نواخته‌های هنوز منتشرنشدهٔ سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله‌ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقهٔ کردستان، شایان توجه است. در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافت‌های درخشان فردی و درونی او درآمیخته است؛ اجراهایی برپایه سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده‌است.

کوک تنبور

امروزه مبنای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده می‌گیرند. همین امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیر شدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌است.

در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه در موسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تاکنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تنبوراند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم‌تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند.

دو سیم اول تنبور که دو نامیده می‌شوند نسبت به دیاپازون لا کوک می‌شوند و سیم سوم (سل) که به سیم واخوان نیز مشهور است با فاصله چهارم یا پنجم درست پایین تر از سیم دو کوک می‌شود که در اصل این دو کوک به کوک پنج و هفت یا فا و سل مشهورند.

کوک طرز: بیشتر مقام‌های مجلسی با این کوک نواخته می‌شود. نسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین‌تر از صدای دستان پنجم است. کوک برز: بیشتر در مقام های حقانی استفاده می شود. در این کوک نسبت فاصله سیم زرد به سیم سفید چهارم درست است.

تاریخچه موسیقی کلاسیک

انسان اولیه مبانی موسیقی را از طبیعت آموخت و به تدریج با استفاده از آلات و ادوات کار و زندگی اصوات موزونی را ایجاد نمود.حدود 5000 سال پیش سومری ها با استفاده از چنگ قطعات موسیقی برای رقص می ساختند. در مصر قدیم موسیقی بیشتر جنبه روحانی و مذهبی داشت. در دوران رنسانس تحولاتی در شیوه نت نویسی پدید آمد و موسیقی مذهبی اساس و پایه علمی یافت، قطعات موسیقی رقص دوره رنسانس که امروزه در دست است نشان می دهد که در آن زمان یعنی حدود قرن 15 و 16 میلادی سازهای متعددی در خدمت موسیقی بوده اند.

موسیقی کلاسیک چیست؟

کلاسیک از واژه کلاسیوس (clasious) به معنای شاهانه گرفته شده است. موسیقی کلاسیک نامی است که به سنت موسیقی هنری غرب داده شده‌است. این نام‌گذاری دقتی ندارد و کوشش‌ها و بحث‌های زیادی برای مشخص کردن معنی آن صورت می‌گیرد. معمولاً شروع این موسیقی را از سده های میانی می‌دانند. واژه ی کلاسیک و کلاسیسم , معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده است, امّا اغلب با معانی مختلف, در اصل عنوان سبک یک دوره ی خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر, واژه ی کلاسیک بر پدیده ای اطلاق می شود که می تواند در اکثر دوره های مختلف تاریخ موسیقی به کار برود و تکرار شود, مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه ی کلاسیک به شمار می آید، در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره ی رمانتیک محسوب می شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است .

بنابراین معنی واژه ی کلاسیک در ارتباط با یک قطعه ی مشخص یا اصولاً مقوله ی آهنگسازی می تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می توان گفت که " پالسترینا" آهنگساز قرن شانزدهم, قرن ها به عنوان نمونه ی کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظرقرار داشته و آثارش مدل اصلی برای دیگر آهنگسازان بوده است .

واژه ی کلاسیک در موارد استعمال کلی آن, هنگامی مفهومی بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه هایی که از شوبرت و پالسترنیا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می توان بتهوون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو،کوارتت زهی محسوب گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله ی نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله ی آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی را به وجود می آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد .

تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه ی کلاسیک را در آلمان به سبک دوره ای که با نسل " کوانتس " و " هانس " و بعداً پسران باخ و معاصرین آن ها شروع شد، اطلاق می کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. آواخر این دوره را به طور واضح نمی توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک و رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم ( با جریان نئوکلاسیسم ) ادامه داشت. این که چه وقت و کجا کلمه ی کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست . تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می شود .

شاید یکی از قدم هایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد، آزاد شدن اثر موسیقی از قید و بند تقلیدها، بیان ،معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها " مقصود وهدفی" ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد . در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی . به عبارت دیگر، در دوره ی کلاسیک با ایده" هنر به خاطر هنر " برخورد می شد که از آن زمان تا کنون هم خیال همراه موسیقی جریان دارد .

در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقیایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد .

مهم ترین ویژگی اوایل دوره ی کلاسیک،ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره ی کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله ای بود که موسیقیدانان به آن می پرداختند .

مشاهده بیشتر
بازگشت

لیست های مرتبط

دوره های مرتبط

آموزش دوره کامل نی

آموزش دوره کامل نی

تاریخ انتشار :1397-06-18

آموزش چنگ

آموزش چنگ

تاریخ انتشار :1397-06-18

مقالات مرتبط