اساس موسیقی بعد از اسلام مانند پایه تمدن اسلامی به دست ایرانیان گذاشته شد و اگر آثار هنری ایران نبود موسیقی شرقی امروزه در كشورهای عربی به شكل كنونی به وجود نمی آمد. به هر حال ایرانیان علیرغم محدودیتهای آیینی و مذهبی سهم بزرگی در رشد و رواج موسیقی شرقی داشتند و بخصوص از قرون دوم و سوم هجری تقریبا كلیه موسیقی دانان و آهنگسازان و حتی تعدادی از خوانندگان ساكن در كشورهای عربی ایرانی بودند.
شاید شاخص ترین وجه تمایز موسیقی غربی با موسیقى شرقی قائل بودن اصول هارمونیك بر موسیقی مغرب زمین و اصول نغمگی بر موسیقی شرق باشد و افزون بر آن تفاوت بر طرز تلقی شرقی ها از پرده ریتم و تزئین نغمه می باشد كه در اروپا این اصول غریبه است.
دوره ای وجود دارد كه هر دو موسیقی خاور و باختر مشتركا از عناصر موسیقی یونانی و رومی و همین طور از گام فیثاغورس استفاده می كرده اند. همان گامی كه بوعلی سینا آن را گام ایران باستان می نامد و در عین حال هارمونی نیز نزد هر دو ملت ناشناخته بوده است و مهمترین وجه تمایز دو موسیقی در آن دوران وجود نظامی از موسیقی موزون و همین طور ادراكی از تعشیه یا تزئین نغمات در نزد ملل شرقی بوده است. تئوری و عمل موسیقی سامیان را می توان منشأ موسیقی غربی قرار داد. و در دوره هایی كوتاه قبل از اسلام در مناطقی كه قلمرو عربستان عربها تا حدی تحت نفوذ گام ایران باستان بوده اند. به نظر می رسد كه بعدا در اوان اسلام حجاز موسیقی موزون و ریتم را از ایران اقتباس كرده اند و اعراب با وجود ابن مسجع خواننده ایرانی الاصل تئوری جدید موسیقی و تركیب عناصر ایرانی و بیزانسی را اقتباس و پدید آوردند. اما به گفته مورخین اثرات وارداتی از ایران و بیزانس موسیقی بومی اعراب را تحت الشعاع قرار نداد بلكه شاخ و برگ درخت آن موسیقی را پیوند بیشتر داد. این نظام موسیقی تا سقوط بغداد همچنان اعتبار داشت و در همان دوره ها بود كه اسحاق موصلی (پسر ابراهیم پسر ماهان رازی) تشویق به از سر گیری گام ایرانی با موسیقی فوق الذكر و تنظیم این دو گردید. البته در ایران تا سالیان طولانی متد و فنون موسیقی آنگونه كه از باربد و زمان او باقی مانده بود تنها رساله مورد استناد موسیقی دانان بود. و در قرون بعدی با پیدا شدن ربع پرده در موسیقی ایران اجرای ساخته های باربد تقریبا منسوخ گردید هر چند كه در ایران حتی تا امروز گامهای بدون ربع پرده همچنان دوام یافته است.
از آن سو تلفیق موصلی انسجام خودش را تا ظهور استاد اصفهانی (967م) حفظ نمود دوباره گامهایی از نو پذیرفته شد كه به نام گام زلزلی و خراسانی نامیده شدند. و به تعبیر تعدادی از صاحبنظران آنچه كه منجر به حفظ نظام قدیمی تر به عنوان بنیان تئوری موسیقی ایرانی كمك نمود آشنایی موسیقی با موسیقی یونان بود كه از طریق افرادی همچون ارسطو، اقلیدس، بطلمیوس انتشار یافت و در قرن دهم و یازدهم میلادی اندیشه های ایرانی به ویژه گام خراسانی به طرزی موثق در عرصه مقامها اقتباس و پذیرفته شده بود و تنها مدتها بعد بود كه موسیقی دان و نظریه پردازی به نام صفی الدین ارموی برای نخستین بار نظریه جدیدی عنوان یا به نظم در آورد كه به نظریه منتظمیه معروف است و در طی قرون چهارده و پانزدهم میلادی گام دیگری مورد قبول موسیقی دانان ایرانی و عربی قرار گرفت و آن هم نظام ربع پرده بود.
به هر طریق موسیقی عرب ایران و بیزانس در طی تقابلات متعدد از یكدیگر متأثر می شده اند. در طی دوران اسلامی چه در ایران موسیقی صدایی (آوازی) (البته در ایران غالبا در شكل مذهبی آن) پیوسته بر موسیقی خالص و همراه با ساز آن ترجیح داده شده است و دلیل عمده آن در ایران دلبستگی شدید ایرانیان به شعر و ادبیات منظوم می باشد كه بهترین قالب اجرای آن آواها و ترانه ها بودند. اما در میان شكلهای شعری در موسیقی صدایی علاوه بر قصیده شكلهای كوتاهتر دیگری مانند قطعه، دوبیتی، غزل و آواز بلند و از همه مطلوب تر بوده است و اشكال متاخرتر آن یعنی به شكل و موشح بعدها به غرب هم راه یافت.
نغمه كه بر روی گامهای معین اجرا می شد شكلی موزون و ریتمیك داشت. البته چون آزمونی ناشناخته بود تذهیب و تزئین نغمه ای به جای آن حضور داشت كه گاهی شامل گرفتن همزمان یك پرده از نغمگی و پرده های واقع در فواصل چهارم پنجم و یا هشتم آن می شده است. و این تمهید را تركیب یا مركب می نامیدند و در صورت همراهی ساز معمولا به دنبال نغمه سرایی این همراهی سازی با عود طنبور، قانون، فلوت یا (قصبه) و نای و همینطور دف، طبل، دهل، سرنا و غیره صورت گرفته و وزن قطعه شعری و نغمه حفظ می شد.
البته قطعات بدون آوازسازی نیز وجود داشته كه تنها به عنوان كمكی در ابتدا، میانه و انتهای نغمات انجام می شده است. در موسیقی رزمی (نظامی) كه با همراهی نمایشهای نظامی و به همراهی سازهای پرسر و صدا مثل طبل و سنج و بوق و كرنا اجرا می شده و تعداد موضوعات تمها و مدت زمان اجراهای نظامی بسته به نظر فرماندهان صاحب دسته یا به خواست امیران بوده است.
به هر حال به رغم نكوهش شرعی موسیقی عرفا و صوفیان از موسیقی به عنوان وسیله مكاشفه كه از طریق حالت وجد و شعف ایجاد می شد یاد كرده اند. دراویش پیرها، انجمنهای اخوت قواعد و مقررات مربوط به مراسم آیینی خود را به وسیله موسیقی شكل می دادند و تمام موانع ظاهری موجود اجتماعی و فرهنگی موسیقی منشأ تأثیرپذیری وجد و سنا و سماع محسوب می شد. در ضمن كه خاصیت درمان كنندگی روحی و روانی موسیقی تا حدودی مدنظر بوده است. در مجالس صوفیان و دراویش تنبور، دوتار، دف و دایره جایگاه خاص و خلسه آوری داشت و در نزد عوام نیز خنیاگران و موسیقی گران و خوانندگان دوره گرد غنیمتی بود پر ارج.
در زمینه سازهای مورد استفاده و آلات بسیار متنوع موسیقی قدیمی مشكل عمده البته اختلاط و یا تقریبا یكی بودن نوع و تعداد سازهای مورد استفاده در نزد اعراب و ایرانیان بوده است كه جدا كردن و مستقل نمودن آنها تقریبا امری مشكل و محال است در اینجا می توان تنها ذكری از نام چند ساز به میان آورد كه وجود آنها محرز بوده است. علاوه بر سازهایی كه در لابه لای متن ذكر شد سنطیر یا سنتور صنج یا چنگ، قانون، كنانچه یا كمانجه و شوشك یا غیشك یا غیچك و همین طور شهود و یا عود بزرگ، سنج انواع كوچك و بزرگ و چهارگوش و گرد دف كه به شكل ساده و یا مزین به زنگوله یا حلقه های كوچك نیز بوده است. ارغنون یا نوعی ارگ، دولاب كه آن را عربها الشقیره می نامیدند و ارگ آبی را می توان نام برد.
طبق گفته ها برای اثبات ایرانی بودن سازها می توان چند ساز و نام مخترع آن را ذكر نمود. به تعبیری فارابی رباب را اختراع نمود و همینطور زنام سازی بادی به نام نای زنامی یا قانون و زلامی را به وجود آورد. زلزل عودالشبوط را ساخت و حكیم نامی بوق زبانه دار را اختراع كرد. زریاب وسعت عود را بسیار افزایش داد. بیاسی و ابوالمجد را سازنده ارگ می نامند و صفی الدین ارموی مزهه یا قانون چهارگوش را اختراع نمود و همچنین اختراع مغنی را نیز به او منسوب می نمایند.
به هر طریق تا اوایل قرن نهم در نزد اعراب و ایرانیان نوع نت نگاری و موسیقی نگاری اولیه و ابتدایی به وجود آمده بود. در حالی كه غالب موسیقی دانها و نوازندگان موسیقی را به صورت گوشی و حفظی می آموختند. و در این میان همیشه چه در اوایل اسلام و چه بعدها به واسطه به قدرت رسیدن حكام عیاش و خوشگذران موسیقی دانها دارای دو وجه برداشت شخصیتی بوده اند اغلب در می شدند و بیشتر در نزد اعیان و اشراف و دربار بود كه قدر موسیقی علمی، موسیقی اصیل و سنتی و موسیقی به عنوان هنری شایسته و زیبا ارج و منزلت خود را داشت و همواره نوازندگان آهنگسازان و خوانندگان به خلوت دربار و سیاستگاهها راه یافتند و بسیاری از اسرار مملكتی و سیاسی نیز در آن خلوتگاهها مطرح می شد كه خوانندگان و نوازندگان می توانستند این مطالب را درز داده و به جاهای منتقل كنند همچنان كه در طول تاریخ نیز از این هنر به عنوان یك حربه سیاسی سود برده شده است. اما در كنار تمامی افت و خیزهای موسیقی شرقی بزرگترین مزیتی كه از موسیقی مشرق بر غرب تجلی نمود همان موسیقی موزون است كه ساخته و پرداخته موسیقی دانان مسلمان بود و بعد از آن تزئین نغمه (كه در زبان اروپایی آرابسك نامیده می شود) را می توان ذكر نمود این تزئین و تركیب به احتمال فراوان نیروی محركه اصلی آزمونی اروپایی محسوب می شد. و بارها توسط موسیقی دانان مغرب زمین سعی و اهتمام شده تا نغمه ها و اشكال خاص اركستراسیون مشرق زمین را به همراه ملودی و تمها، وارد موسیقی اروپایی نمایند. همانگونه كه موسیقی مدرن اروپا و موسیقی جاز به كلی مدیون و مشحون موسیقی اقوام بدوی آفریقایی و ملل سیاه پوست مغرب زمین می باشد.
جمع آوری: سودابه بيات
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18
تاریخ انتشار :1397-06-18