آموزش کلاس گیتار کودکان و بزرگسالان

:توضیح کلاس

ساعات کلاس ها هر روز از ده صبح تا ده شب می باشد.

ساعات کلاس ها به انتخاب خود هنرجو می باشد.

هفته ای دو جلسه تشکیل می شود.

یک جلسه خصوصی نیم ساعته است.

یک جلسه گروهی یک و نیم ساعته.

**آموزش همه کلاس ها توسط اساتید مجرب **

توضیحات

گیتار نوعی ساز زهی است که با پیک یا انگشت نواخته می‌شود و از این جهت که سیم‌های آن در اثر ارتعاش تولید صدا می‌کند به سازهای گروه کوردوفون (به انگلیسی: Cordophones) یا زه‌صدا تعلق دارد. این ساز علاوه بر داشتن قدمت تاریخی قابل توجه (چه از لحاظ ساختار آن و چه از لحاظ تکنیک‌های نوازندگی) توانسته‌است هم‌گام با تحولات موسیقی غرب پیشرفت چشمگیری داشته باشد؛ که در نتيجه گونه‌های متفاوتی از آن بوجود آمده و هم اكنون جایگاه ویژه‌ای در موسیقی جهان دارد.

سیر تاریخی

واژه guitar در زبان انگلیسی، gitarre در آلمانی و guitare در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه guitarra در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی اندلوسی مشتق شده است. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین cithara است که نسبت آن به واژه κιθάρα kithara در یونانی باستان می‌رسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از واژه پارسی کهن سیه‌تار (سه‌تار) آمده است.

روايت هاي متفاوتي در مورد تاريخچه گيتار وجود دارد عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه گرفته است و عده ای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek Assyrian Cithara) که بوسیله رومی ها به اسپانیا آورده شده گرفته شده است. گیتار نتیجه تحول لوت در اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود=چوب) و بربط است. گفته می‌شود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا رایج شد.

در زمان حکومت اسلام در اروپا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به آندلس برده شد. در آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا می‌گفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار می‌تواند موید این باشد که گیتار سازی ایرانی است.

زریاب در ابتدا در اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد. در آن زمان اسپانیایی‌ها خود سبکی غنی بنام فلامنکو داشتند که با سازهایی از جمله کاستانت، کاخون با همراهی پالماس، بایلا (رقص فلامنکو) و کانته (آواز فلامنکو) نواخته می‌شد.

جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی مي باشد که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد می شده و این صدا بوسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت می شده است. از آنجائیکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد میکرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاهتر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده است. ازدیاد این سیمها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی (Harp Arquee) گردید. سپس سازی، متشکل از مجموعه ای از سیمها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیمهایی به طول مساوی کار گذاشته شده بود.

یونانیها دو نوع لیر داشتند، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا، کیتارا بوسیله رومی ها تغییر شکل یافت؛ نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است . بعدها رو می ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا، پاندورا Pandـra و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت؛ در واقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید؛ این گیتار ها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرنهای چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسم هایی از قبیل: گیتارا، گیترنه، گیترن (Giteren)(سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد.) و شیتارا معین شدند. در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن، با اسمهایی از قبیل: ویهوئلا (Vihuela) در اسپانیا و ویولا (Viـla) در ایتالیا خوانده می شدند. كه بعضی از این سازها با آرشه (de arcـ)، بعضی با مضراب (de penـla) و بضی دیکر هم با انگشت (de manـ) نواخته می شدند. بعدها از ویهوئلای انگشتی (Vihuela de manـ ) نوعی گیتار بوجود مي آيد. درطی قرنهای چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلاي انگشتي تغییرات قابل توجه ای بوجود مي آيد، به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد مي شود و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار مي شوند. در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند انگشت (de manـ) در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شد. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگتر و شکلی مدورتر به خود گرفت.

اجزای گیتار

همان طور که در عکس‌ها ملاحظه می‌کنید، گونه‌های مختلف گیتار ممکن است شامل اجزای متفاوتی باشند. یا شکل اجزا و یا جنس آن‌ها با هم فرق داشته باشند. اما نهایتا اجزای موجود در همهٔ انواع گیتارها همین‌ها هستند.

1ـ سردسته

2ـ خرک

3ـ گوشی‌ها (برای کوک کردن ساز)

4ـ فرت (Fret)

5ـ Truss Rـd پیچی ست که برای تنظیم انحنای دسته به کار می‌رود

6ـ Inlays تزئیناتی هستند که نقش راهنما را دارند و معمولاً پشت فرت‌های 3 5 7 9 12 15 17 19 21 24 قرار می‌گیرند

7ـ دسته

8ـ پاشنه (اتصال بدنه با دسته(

9ـ بدنه

10ـ پیکاپ‌ها (pickups)

11ـ قسمت‌های مربوط به مدار الکتریکی (تنظیمات ولوم و تن صدا)

12ـ خرک پایینی (Bridge)

13ـ صفحه پیک گارد (گاهی برای مخفی کردن مدارها و گاهی صرفا برای جلوگیری از خش‌دار شدن رنگ بدنه در اثر برخورد پیک به مرور زمان)

14ـ صفحه پشتی

15ـ صفحه جلویی

16ـ قسمت‌های جانبی

17ـ سوراخ صدا معمولا دارای تزئینات زیبا به نام rـsset

18ـ سیم‌ها

19ـ saddle تنظیم‌کننده ارتفاع هر سیم

20ـ فرت بورد (چوبی که فرت‌ها روی آن کوبیده شده‌اند(

انواع گیتار

گیتارها را به شیوه‌های مختلفی می‌توان دسته بندی کرد. در این بین اگر بخواهیم از لحاظ صوتی آن‌ها را دسته بندی کنیم، که مسلما برای یک ابزار موسیقی مناسب‌ترین روش خواهد بود.

انواع گیتارهای آکوستیک

گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیله‌ای جز بدنه آن صدای سیم‌ها را تقویت نمی‌کند، صدای سیم‌ها تنها در بدنه چوبی توخالی آن تقویت مي شود و به گوش می‌رسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آن‌ها از زیرترین سیم تا بم‌ترین سیم به طور معمول بین 13 تا 56 هزارم اینچ می‌باشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته می‌شود، که صفحه بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخ‌های بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان می‌توانند ویژگی‌های آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.

**گونه اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته می‌شود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث برده‌است. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیایی‌ها فلامنکو را با سازهای دیگری می‌نواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملا به آن وابسته‌است.

گیتار با بدنه فلزی

ـ انواع رزوناتور

گیتارها را از جنبه‌های دیگری هم می‌توان دسته بندی کرد:

ـ از نظر طول گام دسته (Scale Size):

ـ تنور (با گام دسته در حدود 21 تا 23 اینچ)

ـ معمولی (با گام دسته در حدود 24 تا 25.5 اینچ)

ـ باریتون (با گام دسته در حدود 26 تا 28 اینچ)

ـ بیس (با گام دسته در حدود 30 تا 36 اینچ)

ـ از نظر تعداد و جنس سیم‌ها:

ـ چهار و پنج سیم (معمول در انواع گیتاربیس)

ـ شش سیم (معمول در انواع گیتار و گاهی در گیتاربیس)

از جنس فلز (معمول در انواع گیتار آکوستیک)

از جنس نایلون (معمول در انواع گیتار کلاسیک)

ـ هفت و هشت سیم (گاهی در انواع گیتار الکتریک)

ـ دوازده سیم به صورت شش سیم دوبله (گاهی در انواع گیتار الکتریک)

ـ از نظر شیوه صدابرداری

ـ آکوستیک (بدون واسطه توسط میکروفون)

ـ الکتریک (با استفاده از پیکاپ

تاریخچه آموزش موسیقی به کودک در دنیا

آموزش موسیقی به کودکان نیاز به روشهای وِیژه دارد، آنها هنر فراگیری را نمی دانند.

بطور کلی چندین روش بعنوان روشهای آموزش موسیقی کودک در دنیا وجود دارد که در حقیقت تدوین این روشها از ابتدای قرن بیستم بنا به ضرورت و نیاز به روشهای موثر و مفید آموزشی و وجود آشفتگی و سردرگمی فراوان در امر آموزش موسیقی کودک بوجود آمده است.

اولین کسی که به تدوین روشهای صحیح و کامل موسیقی پرداخت یک پزشک ایتالیایی بنام "کلودید مونته سوری " (Claudio Montessory) می باشد، که حرفه اصلی او موسیقی نبود و اطلاعات زیادی در این مورد نداشته است.

بعد ها افراد دیگری که بیشتر آنها از اهالی سوئیس بودند با بکارگیری شیوه های علمی تر دامنه وسیعتری را در این زمینه بوجود آورند. مانند: "امیل ژاک دالکروز (Emile Jaqucs Dalcroze 1865 -1950)، "کارل ارف (Karl Orff 1895-1982)، "زلتان کدای (Zoltan Kodaly) که سیستم مجارستانی را ابداع نمود. البته باید متذکر شویم که همگی آنها در یک محدوده جغرافیایی زندگی می کردند. بعد از دو یا سه نسل، "ادگار ویلمز" (Edgar Willcms) و "مارتینو (Martinoe) سیستمهای جدیدی را بنیانگذاری نمودند، و تحول چشمگیری در عرضه آموزش موسیقی کودک بوجود آوردند. خاتمه جنگ جهانی دوم، مصادف بود با پیدایش دو سیستم متفاوت در دو منطقه دنیا، یکی سیستم "سوزوکی" (Suzuki Shinchi 1898-1998) در ژاپن و دیگری سیستم "مانهاتان" (Manhatan Vill) در ایالات متحده آمریکا.

این هشت روش تا امروز هر کدام بنحوی اجرا شده و هر یک ویژگی خاص خود را دارا می باشد. در اینجا به بررسی هر یک از این روشها می پردازیم:

کودید مونته سوری : همانطور که گفته شد او یک پزشک بود که به هیچ وجه موسیقی نمی دانست. وی در سال 1907 "خانه کودکان" را برای کودکان 3 تا 7 ساله تاسیس نمود و سعی کرد مسائل آموزشی تربیتی کودکان معلول را مطرح کند و از همین طریق به موسیقی دست یافت.

بنابراین، آراء نظرات "مونته سوری" اصلا" موسیقیایی نبودند، بلکه تعلیم و تربیتی بودند. مونته سوری معتقد بود کودک باید در فرایند آموزشی خود عامل فعالی باشد یا باید به او عنوان یک عامل فعال در فرایند آموزشی خود نگاه کرد. کودک کسی نیست که فقط در معرض اتفاقات قرار گیرد، بلکه کسی است که باید بوسیله اراده اش اتفاقات را بوجود آورد. به همین خاطر ما باید دائما" ساختمان تجربه مداومی را پی ریزی کنیم، چون کودک در هر لحظه ممکن است حرکت متفاوتی را انجام دهد. پس روش آموزش به خود کودک بستگی دارد.

اولین نتیجه ای که می توان از این روش گرفت این است که فرآگیری کودک بسیار آزاد است و آنرا در هیچ سیستمی نمی توان محدود کرد و به عقیده او اشیاء بهترین مربیان هستند. او محیطی را بوجود آورد که در آن اشیاء همگی واقعی هستند، یعنی هیچ اسباب مصنوعی وجود ندارد.

مونته سوری معتقد است کودک را نباید رها کرد بلکه مربی باید گام به گام با او حرکت کند. البته نه اینکه مثل کودکان رفتار کند، ولی حتی الامکان سعی نماید بیاموزد که چگونه با کودک رفتار کند. مونته سوری پس از همکاری با دوست موسیقیدانش "ماچرونی" (Maccriaronni) ساس دوره های آموزشی خود را بر مبنای درک مفاهیم موسیقی بنیانگذاری کرد. ابتدا صدا ها را دسته بندی نمود و با شیوه های مختلف کودکان را آزمود و تمریناتی را در جهت دقیق شنیدن صداها بعنوان برترین نمود آموزش موسیقی پایه ریزی کرد و معتقد بود بسیاری از فعالیتهای صدایی و غیر صدایی باید به آواز خواندن منجر شود. یعنی بچه ها صداهایی را که می شنوند باید بخوانند. نکته مهم دیگری که در روش مونته سوری حائز اهمیت است، حرکات ریتمیک است که باعث پرورش و رشد جسمانی کودک می شود. برای این منظور نیز "ماچرونی" با تغییر سرعت در قطعاتی که توسط پیانو می نواخت به کودکان می آموخت که چگونه به صداهای مختلفی که با سرعتهای متفاوت اجرا می شوند عکس العمل نشان دهند.

علی رغم نکات مثبتی که در روش مونته سوری وجود داشت، بسیاری از نقطه نظرات او به زودی به فراموشی سپرده شد. چراکه او به کار گروهی اعتقادی نداشت و تجربیاتش بسیار فردی بود. ولی یک نقطه نظر اساسی مونته سوری هیچگاه از یاد نرفت و آن هم این بود : "بچه ها باید بیاموزند چگونه بیاموزند!؟"

مشاهده بیشتر
بازگشت

لیست های مرتبط

دوره های مرتبط

آموزش ساز گیتار الکتریک

آموزش ساز گیتار الکتریک

تاریخ انتشار :1397-06-19

کلاس های آموزش پیانو

کلاس های آموزش پیانو

تاریخ انتشار :1397-06-19

مقالات مرتبط

فراگیری موسیقی کودکان

فراگیری موسیقی کودکان

تاریخ انتشار :1397-06-19

تاریخچه آموزش موسیقی به کودک در دنیا

تاریخچه آموزش موسیقی به کودک در دنیا

تاریخ انتشار :1397-06-18